مرغ شباهنگ

مرغ شباهنگ

پیش از این گر سخن از نغمه داودی بود پیش ما نغمه همان نغمه محمودی بود
مرغ شباهنگ

مرغ شباهنگ

پیش از این گر سخن از نغمه داودی بود پیش ما نغمه همان نغمه محمودی بود

برگ سبز

برگ سبز برنامه شماره 140


اواز: محمود محمودی خوانساری


با همکاری هنرمندان : حبیب الله بدیعی/جلیل شهناز


اهنگ: شور ودشتی


اشعار:عطار/ ازاده/عراقی


گوینده: روشنک


 

ز اشتیاق تو جانم به لب رسید، کجایی؟

 

چه باشد ار رخ خوبت بدین شکسته نمایی؟


نگفتیم که: بیایم، چو جان تو به لب آید؟

 

ز هجر جان من اینک به لب رسید کجایی؟

 

منم کنون و یکی جان، بیا که بر تو فشانم

 

جدا مشو ز من این دم، که نیست وقت جدایی

 

گذشت عمر و ندیدم جمال روی تو روزی

 

مرا چه‌ای؟ و ندانم که با کس دگر آیی؟

 

کجا نشان تو جویم؟ که در جهانت نیابم

 

چگونه روی تو بینم؟ که در زمانه نپایی

 

چه خوش بود که زمانی نظر کنی به دل من؟

 

دل ز غم برهانی، مرا ز غم برهایی

 

مرا ز لطف خود، ای دوست، ناامید مگردان

 

که امیدوار به کوی تو آمدم به گدایی

 

فتاده‌ام چو عراقی، همیشه بر در وصلت

 

بود که این در بسته به لطف خود بگشایی؟


برگ سبز

برگ سبز برنامه شماره 109

اواز:محمود محمودی خوانساری


با همکاری هنرمندان: احمد عبادی/حبیب الله بدیعی


غزل اواز: علی اشتری ( فرهاد)


اشعار:عطار/منصوره امیر اتابکی/حافظ/عراقی


گوینده: روشنک



دکلمه روشنک:


مائیم ودیده ی شب وروز اشکبار خویش


مائیم وسینه ی همه گه بی قرار خویش


گریم گهی به خنده ی ناپایدار خود


خندم گهی به گریه ی بی اعتبار خویش


ترسم فتد ز پرده برون راز چشم من


گر سرخ اشک را نکنم پرده دار خویش


دانم که نقش اوست در ائینه ام ولی


گه دوستدار غیرم وگه دوستدار خویش




عمریست پابه پای خم از پا نشسته ایم

 

در کوی می فروش چو مینا نشسته ایم

 

ما را ز کوی باده فروشان گریز نیست

 

تا باده در خم است همین جا نشسته ایم

 

ما آن شقایقیم که با داغ سینه سوز

 

جامی گرفته ایم و به صحرا نشسته ایم

 

تا موج حادثات چه بازی کند که ما

 

با زورق شکسته به دریا نشسته ایم


طفل زمان فشرد چو پروانه ام به مشت


جرم دمی که بر سر گلها نشسته ایم

 


 

انچه پیش از این در دسترس بوده است نقصی در اعلام شناسه برنامه در انتهای فایل بوده است که در این برنامه نقص برطرف گردیده است

برنامه های خصوصی هنرمندان

خصوصی

اواز:محمود محمودی خوانساری

اجرا شده در: تاریخ 25/4/1361 در منزل محمد موسوی

همنواز اواز: محمد موسوی

غزل های اواز:غزالی شهدی/ حافظ/طبیب اصفهانی/بیزن ترقی


از بزم طرب باده گساران همه رفتند

از کوی جنون سلسله داران همه رفتند

نه کوهکن بی سر وپا ماند ونه مجنون

ما با که نشینیم که یاران همه رفتند


در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی

خرقه جایی گرو باده ودفتر جایی


غمت در نهانخانه ی دل نشیند

به نازی که لیلی در محمل نشیند

خلد گر به پا خاری اسان بر ارم

چه سازم به خاری که در دل نشیند

بنازم به بزم محبت که ان جا

گدایی به شاهی مقابل نشیند


به هر بزمی به هر جمعی نظر کردم تو را دیدم

زهر کویی زهر شهری گذر کردم تو را دیدم

نشانی گر از هنر دیدم

تو را انجا جلوه گر دیدم

به هر گلشن رنگ وبو دیدم

نشانی از نقش او دیدم

به پنهانی گر چه پیدایی تو ناپیدا از چه با مایی

بخنند   گه در خیال من جمال تو کرده غوغایی

ندیدم من چو تو زیبایی

مرا بی تو کو شکیبایی